کانون شاهد وایثار دانشگاه پیام نور شیراز | صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل خورشید شیعه آیت الله سیستانی | ||
|
مقدّمه روز 22 بهمن 57 نیز روز نجات ملت ایران از چنگال طاغوتیان زمان، روز آشکار شدن نعمت بزرگ الهی; یعنی، استقلال و آزادی بود. این مسلم است که هر ملتی تا از وابستگی ها نجات پیدا نکند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمی تواند نبوغ و استعداد خود را آشکار سازد و در راه «الله » که راه مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگری است، گام نهد.
ادامه مطلب [ سه شنبه 22 بهمن 1392
] [ 17:3 ] [ اکبرایزدی ]
غواص به فرمانده اش گفت : اگه رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم ، من رو [ پنج شنبه 10 بهمن 1392
] [ 20:14 ] [ اکبرایزدی ]
شبی گذشت،مثل شبهای پیش و پس؛
[ پنج شنبه 10 بهمن 1392
] [ 20:5 ] [ اکبرایزدی ]
گاهی در جبهه های دفاع از حق در برابر باطل به تابلو نوشته ها، سنگرنوشته ها و لباس نوشته هایی برخورد می کردیم که در بردارنده نوعی طنز و شوخی بود. در این جا گوشه هایی از این تابلو نوشته ها را که بیانگر روحیه رزمندگان سرافراز اسلام در آن شرایط سخت است را با هم می خوانیم:
1- لبخند بزن دلاور. چرا اخم؟!! 2- لطفا سرزده وارد نشوید (همسنگران بی سنگر) (سنگر نوشته است و خطابش موشها و سایر حیوانات و حشرات موذی هستند که وقت و بی وقت در سنگر تردد می کردند.) 3- مادرم گفته ترکش نباید وارد شکمت شود لطفا اطاعت کنید. 4- مسافر بغداد (خمپاره نوشته شده قبل از شلیک) 5- معرفت آهنینت را حفظ کن و نیا داخل (کلاه و سربند نوشته) 6- ورود اکیدا ممنوع حتی شما برادر عزیز (در اوایل میادین مین می نوشتند و خالی از مطایبه نبود.) 7- ورود ترکش های خمپاره به بدن اینجانب اکیدا ممنوع 8-ورود گلوله های کوچکتر از آرپی چی به اینجا ممنوع (پشت کلاه کاسک نوشته بود) 9- ورود هر نوع ترکش خمی از 60،81،120 و کاتی به دست و پا و سر و گردن و شکم ممنوع می باشد. 10- مرگ بر صدام موجی [ یک شنبه 8 دی 1392
] [ 22:48 ] [ اکبرایزدی ] [ شنبه 7 دی 1392
] [ 8:7 ] [ اکبرایزدی ] [ شنبه 7 دی 1392
] [ 8:4 ] [ اکبرایزدی ] [ جمعه 6 دی 1392
] [ 23:30 ] [ اکبرایزدی ] [ جمعه 6 دی 1392
] [ 23:23 ] [ اکبرایزدی ] [ جمعه 6 دی 1392
] [ 23:17 ] [ اکبرایزدی ] راستی یادت هست در وصیتنامهات نوشتی مجالس روضه را ترک نکنید ، چند شب پیش جلسه روضه گرفتیم، شرمندهام . . . همسایهها زنگ زدند پلیس، ولی چند کوچه پایینتر صدای ساز و آواز مهمانی مختلط از صدای اذان مسجد بیشتر در محل پیچیده بود ، آخر میگویند که جوانند بگذارید جوانی کنند
[ جمعه 6 دی 1392
] [ 19:35 ] [ اکبرایزدی ] |
|